بعد از پخش گزیدهای از نشست قبلی در ابتدای جلسه پرسشهای زیر ضمن پخش پلیبکها مطرح شد:
۱- علت شکلگیری سافراجتها به نظرتان چیست و فمنسیتها و لیبرالها چه نقشی در شکلگیری این جنبش دارند؟
۲- این فیلم به نظر یک روایت تاریخی دقیق نیست اما ظاهری مستندگونه دارد؟ به نظر شما چرا این طور است؟
۳- شما این فیلم را پوزیشن میدانید یا اوپوزیشن؟
۴- چرا چنین فیلمی که در ظاهر زنان را به شورش و قیام (به ویژه در پوسترهایش) دعوت میکند در بریتانیا ساخته و پخش میشود؟
۵- جنبش مشابه که در ایالت متحده آمریکا شکل گرفته تا چه اندازه تحت تاثیر سافراجتهاست و چرا شکل میگیرد؟
۶- در تصاویر تاریخی از ساختمان اتحادیه خبری از ابلیسک نیست اما در فیلم دو ابلیسک در ورودی آن وجود دارد. به نظرتان این تحریف فاحش تاریخی به چه علت میتواند باشد؟
جناب آقای دکتر شاهحسینی ضمن پاسخ به پرسشهای فوق توضیحاتی در مورد شرایط آن روزگار غرب و بحث حقوق زنان میکنند. در ادامه به این موضوع میپردازند که علیرغم اینکه جنبش سافراجتها در اصل برای احقاق حق زنان به ویژه حق رای زنان شکل میگیرد اما در بزنگاه جنگ جهانی در خدمت دولت آن موقع قرار میگیرد و با خدماترسانی در پشت جبهههای جنگ در عمل به کمک دولت میپردازد.
رویدادهای اصلی فیلم در اصل واقعی و تاریخی هستند اما شخصیتهای این فیلم که به جز معدودی مابقی ساختگی هستند که باعث شده تا روند دراماتیک فیلم تشدید شود و کارگردان بتواند بیشترین تأثیر احساسی را بر مخاطب خود بگذارد. ساخت چنین فیلمی آن هم در وضع کنونی اروپا که اعتراضات گسترش داشته اهمیت این اقتباس سینمایی را دو چندان میکند .
دربارهٔ برنامه:
معرفی فیلم:
فیلم سافراجت با تصاویری از چرخدندهها و تسمهها آغاز میشود، یادآور دوران انقلاب صنعتی و شرایط سخت کارگران. شخصیت اصلی، مود، زنی کارگر و مادر است که در کارخانهای با محیطی سخت و آزارهای صاحب کارخانه مواجه است. نخستین مواجهه او با سافراجتها هنگام شکستن ویترین مغازهای رخ میدهد که زندگی محدود او را به چالش میکشد. این اتفاق، مود را به شکلی ناخواسته وارد جریان مبارزات زنان برای حق رأی میکند، هرچند ابتدا نسبت به این گروه مقاومت نشان میدهد و خود را عضوی از آنها نمیداند.فیلم، با تمرکز بر شخصیت خیالی مود، بیش از آنکه به چهرههای واقعی تاریخی مانند امیلی پنکهرست و امیلی دیویسون بپردازد، روایتی احساسی و شخصی را ارائه میدهد. این انتخاب به فیلمساز امکان داده تا با بهرهگیری از چالشهای احساسی مانند جدایی مود از فرزندش و طلاق، مخاطب را تحت تأثیر قرار داده و همذاتپنداری او را برانگیزد. با این حال، فیلم مبارزات سافراجتها را بهگونهای نمایش میدهد که گویی تنها عامل تصویب حق رأی زنان همین جنبش بوده است، در حالی که شرایط سیاسی پس از جنگ جهانی اول و منافع حزب لیبرال نیز در این تغییرات نقش مهمی داشتند. فیلم همچنین از تصویب حق حضانت کودک برای مادر بهعنوان دستاوردی دیگر یاد میکند، در حالی که قوانین مشابه پیشتر در بریتانیا وجود داشت.
در پایان، لیستی از کشورهایی که حق رأی زنان را به رسمیت شناختهاند، به شکلی معنادار ارائه میشود. این لیست از مستعمرات بریتانیا مانند نیوزلند و استرالیا آغاز شده و به کشورهای مسلمان ختم میشود، بهگونهای که غرب بهعنوان پیشگام حقوق زنان نشان داده میشود. این در حالی است که اسلام قرنها پیش حقوق مترقی برای زنان در نظر گرفته و به بسیاری از مسائل حقوقی آنها پرداخته است.