«هنری فورد» در کتاب معروف خود تحت عنوان «زندگی و کار من» اینگونه مینویسد:
در این کشور جریانهای مشخص و صاحب نفوذی مشاهده میشوند که به نحو محسوس در ادبیات، سرگرمیها و رفتار اجتماعی، کاستی و فساد به بار میآورند، تجارت از سلامت ذاتی خویش دور مانده و کوچک شمردن معیارها و اصول اخلاقی به نحو فراگیر در همهجا احساس میشود. این اعمال نفوذهای مخرب، همگی به سرچشمهٔ نژادی واحدی باز میگردند که باید آن را جدی تلقی کرد. ما مدعی نیستیم که حرف آخر را در خصوص یهودیان مقیم آمریکا بیان کردهایم، بلکه صرفا نفوذ کنونی یهود را در این کشور توصیف میکنیم. مخالفت ما صرفا با اندیشههاست؛ اندیشههای دروغینی که بنیهٔ اخلاقی ملت ما را تضعیف میکند. این اندیشهها از منابعی سرچشمه میگیرد که به سهولت قابل شناسایی است و صرفا از طریق افشاگری و آگاه ساختن افکار عمومی جامعه، میتوان از پیشرفت آنها جلوگیری کرد.
کافی است مردم ما بیاموزند چگونه سرچشمه و ماهیت نیروهای تأثیرگذار بر محیط خویش را باز شناسند. بگذارید ملت آمریکا برای یکبار بفهمند که این نه یک انحطاط طبیعی، بلکه توطئهٔ ویرانگر و حساب شدهای است که هماکنون ما را احاطه کرده است.
هنری فورد در کتاب خود بر سنتها و سجایای اخلاقی و اعتقادی نژاد آنگلوساکسون تأکید میورزد و آن را پایگاه مطمئنی برای مقابله با توطئهٔ جهانی یهود میداند. شکی نیست که او با طرح این مسأله، همان خطایی را مرتکب میشود که یهود را به آن متهم کرده است. اما چنین به نظر میرسد که تأکید او بر نژاد انگلوساکسون، در واقع دفاع از سنن و فضایل اخلاقی و اعتقادات مثبت و سازندهای است که وی در این نژاد بشری متبلور دانسته و بر این باور است که در روند مقابله با ترویج فساد، فحشا، بیبندوباری و در یک کلام مبارزه با لیبرالیسم اخلاقی یهود، میتوان بر این ارزشهای نهادینه شده در نژاد انگلوساکسون تکیه کرد.